به گزارش خودرونگاران به نقل از ماهنامه انرژی، یکی از چهره های ماندگار و از خیرین کشور بی شک مهندس سیدعباس موسوی رهپیما بنیانگزار شرکت تولیدی و صنعتی فومن شیمی می باشد . مهندس موسوی در سـال 1343 نخستیـن واحـد تولیدی خود را تحت عنــوان ایران گریـس در تهران راه اندازی کردند . تمام فعالیت های مربوطه اعم از فرموله کردن، فروش، بازاریابی توسط وی انجام شد و با کـوشش و استـقامـت بـسیـار در سال 1355 و در شــهرک صـنعـتــی رشـت، شـرکت فـومن شیمی را تاسیـس کردند کـه تــا بــه امــــروز مـــشغــول بـــه فــعـالیــت اســــت.
فومن شیمی با بیش از نیم قرن تجربه در تولید محصولات با کیفیت و متنوع با به کارگـیری نـیروهای متخصص و برخورداری بیش از 2600 نیروی انسانی و عرضه بیش از 300 نوع محصول با ایده های نو و خلاقانه در جهت رفع نیازهای طیف های گوناگون مشتریان کوشیده است. این شرکت تاکنون توانسته با تولید بیش از 10 گروه محصولات خودرویی اعم از روغن موتور و مایع ترمز، روغن دنده و گیربکس، گریس و ضدیخ، انواع اسپری و .. نیاز بازار کشور را به انواع سیالات خودرو در انواع وسایل نقلیه اعم از خودرو، موتور سیکلت و خودروهای دیزلی و انواع محصولات مراقبت خودرویی مرتفع کندکه از این لحاظ تنها شرکت جهانی است که تمام محصولات خودرویی را زیر یک سقف تولید میکند.
مهندس موسوی همچنین مبادرت به تاسیس دانشکده فنی پردیس دانشگاه تهران در فومن نموده است که از طریق کنکور هر ساله حدود 1000 دانشجو پذیرفته و وقف دانشگاه تهران می باشد .رشته های این دانشکده شامل: مهندسی شیمی،نفت، صنایع، فوق لیسانس مدیریت بازرگانی ، آی تی و یکی دو رشته دیگر است. برای آشنایی بیشتر با فعالیت های این شرکت، همچنین بررسی مشکلات و چالشهای صنعت روانکارها گفت و گویی با دکتر حمید قاسم نژاد مدیر عامل شرکت فومن شیمی انجام شد که در ادامه می آید :
ویژگی های بارز برند فومن شیمی چیست ؟
فومن شیمی هم اکنون درصد مهمی از سهم بازار به ویژه در تولید ضدیخ و روغن ترمز را در اختیار دارد، از نظر کیفیت محصولات، قیمت گذاری و همچنین دقت در بسته بندی و فرمولاسیون و استفاده از مواد اولیه تا به امروز نه شرکتهای اروپایی، نه چینی و حتی شرکت های ترک هم نتوانسته اند با ما رقابت کنند. گروه صنعتی فومن شیمی از جمله پادینه، لوشان، دوپلی، فومن پارت، دقیق شیمی، صنایع غذایی فومن و پخش کاسپین همگی به خانواده موسوی رهنما تعلق دارند.
وضعیت تامین مواد اولیه محصولاتتان به چه شکلی می باشد ؟
بخش عمدهای از مواد اولیه را از پتروشیمی ها دریافت میکنیم وروغن پایه را هم از نفت سپاهان و نفت پارس و ایرانول تهیه می کنیم و مابقی مواد اولیه را نیز خودمان تولید یا وارد می کنیم . متاسفانه وضعیت تولید روانکارها از جمله روغن موتور، هیدرولیک و روغن فرمان و گریس و امثالهم از حیث پیچیدگی مراحل تولید در بدترین شرایط ممکن می باشد. در حقیقت ماده اولیهای که باید در دسترس تولیدکننده باشد، هم از نظر مقدار، قیمت، واردات و هم از نظر تامین با بیثباتی محض روبروست .
با توجه به تامین مواد اولیه توسط چهار پالایشگاه روغنسازی که شرکتهای خصولتی نیز هستند، نظر شما در خصوص روند تعاملات بخش خصوصی با این چهار پالایشگاه به چه شکلی میباشد؟
به نظر میرسد با حضور بورس کالا در فرایند تامین مواد اولیه، این تعاملات به طور کلی از بین رفته است. در گذشته به طور مستقیم با پالایشگاه های مدنظر مذاکره میکردیم، برنامه های تولید خود را ارائه داده، همچنین نیازها را و این پالایشگاهها واقعاً همکاری میکردند. البته درست است که بورس کالا توانسته از نظر تجمیع نیازها و فراهم آوردن مواد اولیه در یک سیستم منسجم خدمات خوبی ارائه بدهد، ولی متاسفانه ارتباط بین ساپلایر و بخش خصوصی به عنوان مشتری به طور کامل قطع شده است و این موضوع بدترین اتفاقی است که میتوانست بیفتد و کماکان نیز این ارتباطات قطع میباشد. باور بفرمایید ما مواد اولیهای همچون ام ای جی را در گذشته شش ماهه خریداری میکردیم، ولی الان حتی نمیتوانیم یک ال سی داخلی برای آن باز کنیم، باید کل مبلغ را نقداً پرداخت کنیم. قیمتها هم که در بورس کالا تعیین میشود و متاسفانه تنها چیزی که وجود ندارد تعامل، گفتگو و همفکری میباشد.
این عدم تعامل می تواند به دلیل تعدد شرکت ها و تقاضا ها باشدکه باعث ایجاد رقابت های ناسالم، عرضه نامطلوب و یا حتی روابط غیر بورسی کالا با پالایشگاهها شده است ؟
به هر حال هر علتی که داشته باشد، واقعا ما از آن بی اطلاع هستیم. اما به عنوان کسی که بزرگترین خریدار ماده اولیه ام ای جی هستیم باید بتوانم با تامین کنندگان مواد اولیه مذاکره کنیم، برنامههای سالانه آنها را بدانیم و برای آن ابزارهای مالی مناسب را فراهم کنیم و در عین حال بتوانیم در تعیین قیمت نیز پیشنهاد دهنده باشیم . متاسفانه بورس کالا این گفتگوها و تعاملات و برنامهریزیها را ندارد و حداقل من ندیدم که داشته باشد . وقتی با شرکتها هم در این خصوص صحبت میکنیم، عنوان میکنند که اگر مستقیم به شما مواد اولیه بدهیم خلاف مقررات است و با تعزیرات و مسائل قضایی مواجه خواهیم شد. از سویی تغییرات مدیریتی مکرر که در این شرکت ها رخ میدهد، طبیعتاً برنامهریزیها را سخت و دشوار خواهد کرد و ممکن هست که سودهای آنی به برنامهریزیهای دقیق تر و بلند مدت ارجح پیدا بکند. به هر حال چرخه تامین مواد اولیه، مهمترین و کلیدیترین برگ موفقیت هر کشور میتواند باشد. ما هم اکنون اختلالات جدی در موضوع تامین انرژی برق، تامین ارز، مواد اولیه چه از حیث مکانیزم های قیمت گذاری تحمیلی و اجباری داریم .شرکت تولیدی ما 1700 قلم کالا را باید تامین نماید و وقتی که زنجیره تامین دارای ایراداتی باشد، باعث میشود که فروش بخش خصوصی دچار اختلال گردد.
با توجه به عدم تامین به موقع خوراک واحدهای روانکارها، آیا حضور شرکتهای روانکار در این حرفه مقرون به صرفه میباشد یا نه؟ به هر حال این تخصص ماست و بر اساس آن نیاز کشور را تامین میکنیم. فومن شیمی 2000 پرسنل را در اختیار دارد که بیش از نیمی از آنها فقط برای صنایع روغن موتور، ضد یخ، روغن ترمز و گریس و هیدرولیک و امثالهم فعالیت میکنند . این شرکت در تولید ناخالص داخلی کشور همچنین در اشتغال، مالیات ارزش افزوده، بیمه تامین اجتماعی، بیمه سهم کارفرما و حقوق پرسنل نقش خود را به خوبی ایفا کرده است . شرکت های گروه ما در حوزه مالیات مجموعا بالای 1000 میلیارد تومان به خزانه دولت پول پرداخت کردهاند. پس در نگاه داشتن اشتغال و پرداخت مالیات نقش خود را به خوبی ایفا کردهایم. کشور ما پتانسیل و مزیت خوبی را برای تولید روانکارها دارد، چرا که یک کشور نفت خیز و دارای منابع گاز و غیره هستیم . پس به جای اینکه به موضوعاتی که الان گریبانگیر بخش خصوصی است فکر کنیم، باید زنجیره تامین را به درستی ایجاد کنیم و بتوانیم تولید خودمان را ادامه داده و حتی گسترش دهیم و به کشورهای همسایه نیز صادرات داشته باشیم. اینها جزو افتخارات کشور است خصوصاً اینکه محصولات فومن شیمی تا قاره آفریقا نیز صادر میگردد.
آیا با چهار پالایشگاه روغن سازی در خصوص همکاری مشترک برنامههایی داشتید؟
بله در زمان آقای نعمتزاده ما یک پروژه نفت کاسپین را داشتیم که با شرکت نفت سپاهان شریک بودیم. پروژه بزرگی بود که قرار شد کنسرسیومی متشکل از پالایشگاههای روغنسازی و همچنین فومن شیمی ایجاد شود که سرمایه گذاری هنگفتی نیز نیاز داشت اما تا به امروز به خاطر مسائل تکنولوژیک، تحریم و نبود سرمایه کسی نیز از این پیشنهاد آقای نعمتزاده استقبال نکرد. صنایع تولید روغن پایه کشور واقعا نیاز به یک به روز رسانی دارد. ما هم اکنون روغنهای گریدهای بالاتر را وارد میکنیم در نهایت این موضوع را مطرح میکنم که همه شرکتهای بزرگ حضور داشته باشند و درصدی سهام بگیرند و این سهامی عام باعث شود که یک روغن پنجمی هم در کشور که از گاز یا نفت یا هر تکنولوژی دیگری که میتواند استفاده کند تولید گردد . این کشور نیاز به این محصولات داشته و هم پتانسیل تولید آن را دارد.
با توجه به تنوع تولیدات شما در حوزه پژوهشگاهی، استاندارد و آزمایشگاهها دچار چه چالشهایی هستید؟
خوشبختانه روابط حسنه و مثبتی با اداره استاندارد استان خودمان داریم، اما یکی از بزرگترین معضلات ما فرسایش زمان در نمونهبرداری میباشد که گاهاً بیش از یک سال این موضوع طول میکشد و همچنین هزینههای نمونهبرداری بسیار سنگین میباشد و برای یک تست ساده باید 60 تا 70 میلیون تومان پول پرداخت کنیم و این فرسایش زمان باعث میشود که مقاصد صادراتی خود را از دست بدهیم. بر همین اساس طبق قانون استاندارد مکلف به نمونه برداری در زمانهای متعدد هستند و این نمونهها را به آزمایشگاههای مورد اعتماد اداره استاندارد میدهند که ضمن اینکه هزینه سنگینی هم دارد در بعضی از مواقع ابزارهای تست را نیز ندارند. معضل دیگری که از آن باید یاد کرد اینکه هر محصولی که درصدی مشتقات نفتی داشته باشد در کمیسیونی در اداره گمرک برای احراز هویت آن کالا برده میشود که امکان دارد آنالیز آن پس و پیش گردد و به عنوان قاچاق سوخت به تعزیرات معرفی کنند. شرکت فومن شیمی درگیر یک پرونده قاچاق سوخت بود برای اینکه در قوطی 125 گرمی گریس لیتیوم عنوان شده بود که نفت گاز زده ایم، در صورتی که اصلاً با عقل جور در نمیاد که نفت گاز را در گریس لیتیومی زده شود . با این حال اداره استاندارد قزوین و گیلان و همینطور سازمان تعزیرات همکاری کردند که این پرونده حل شود، اما تا زمان حل آن کلی وقت و انرژی و هزینه از ما گرفته شد که بتوانیم حقیقت این پرونده را نمایان سازیم . در آخرین صحبتی که با اداره استاندارد داشتیم پیشنهاد کردیم که حداقل تعداد دفعات نمونه برداری را کاهش دهند، با این حال فکر میکنم که امسال با این نرخها بالای 5 میلیارد تومان هزینه تست و آزمون دادهایم .
با نهادهای دولتی همچون وزارت صمت دارای چه مشکلات و چالشهایی هستید؟
متاسفانه تعداد پارامترهایی که یک تولید کننده با آن درگیر است بیش از حد شده است و باعث شده که آستانه تحمل را به صفر برساند. الان تولید کننده کدام بخش را در نظر بگیرد، فراهم آوردن سوخت از جمله گازوئیل یا برق، حقوق و دستمزد، پیدا کردن نیروی متخصص، حل معضلات قیمت گذاری تحمیلی سازمان حمایت، معضلات گمرکی و یا تحریم ... آنقدر در کشور مسائل داریم که تحریمها را فراموش کردهایم .اما نهادی که پناهگاه تولیدکننده میتواند باشد وزارت صمت است، ولی متاسفانه راجع به فراهم آوردن ارز، سوخت و تامین همه اینها دچار مشکل است. اگر خودمان را جای وزیر صمت بگذاریم، وقتی که نیروگاهی نیست که برق تولید کند، بانک مرکزی که ارز را تامین کند و سامانهها نیز قطع میباشد، دچار استیصال می شویم .
با توجه به عرضه هفتگی خوراک در بورس کالا و امکان دمپینگ و نوسانات قیمت، همچنین سقف رقابت بالا، آیا منجر به تولید محصولی با ضرر و زیان نمیشود؟
چرا با ضرر و زیان هم محصول تولید میکنیم، چرا که اجازه نداریم هفتگی محصولات خودمان را قیمت گذاری کنیم . با توجه به تنوع محصولات، امکان قیمتهای هفتگی در مغازهها نیست و این موضوع نیز از معضلات بیشمار صنعت روانکاراست. به نظر من اگر روند به همین شکل پیش رود خیلی از تولید کنندهها نمیتوانند ادامه دهند. با توجه به اینکه عمده اتومبیلهای کشور اتومبیل های معمولی هستند و قشری هم که محصول ما را استفاده میکند قشر ضعیفی است، در حقیقت ما بایستی هوای کل این زنجیره را داشته باشیم. خود من به شخصه 50 سال است در صنعت فعالیت میکنم و خاطرم هست زمان جنگ به خوبی قادر به برنامهریزی یک ساله بودیم، ولی الان شما نمیتوانید برای خرید خوراک خود به صورت هفتگی برنامهریزی کنید و یا اینکه ارز حاصله با چه قیمتی عرضه خواهد شد.
چرا بخش خصوصی نتوانسته در فرایند قیمت گذاری دستوری اعمال نظر داشته باشد، در صورتی که هرگونه تصمیم گیری حاکمیت منافع آنان را به خطر میاندازد؟
اتفاقاً ما در سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان این موضوع را مطرح میکنیم و روسا و مدیران این سازمان نیز به ما حق میدهند که قیمت گذاری دستوری معضل بزرگی در این مملکت است. ولی به هر حال یک سیاست حاکم است که از طریق قیمت گذاری دستوری میخواهد اقتصاد را آرام کند و بیش از پنج دهه است این سیاست گذاری اجرا شده و جواب هم نمیگیرند و اصرار به ادامه کار دارند. این بدان معناست که هیچگونه مشارکت و تعاملی نیز با اقتصاد و بازار ندارند . با این روند بخش خصوصی که در بازار مانده است خسته خواهد شد. یکی از خطراتی که صنایع ما و تولید کنندگان ما با آن مواجه هستند، سن کارآفرینان کشور است که به کهولت میروند و شاید نسل جوانتر صبر و بردباری قدما را نداشته و متغیرهای مداخلهگر غیرقابل کنترل در شرایط محیطی پر نوسان از حوصله هر کارآفرینی خارج است و باعث میشود در سایرکشورها سرمایه گذاری کند.