به گزارش خودرونگاران به نقل از ایلنا، میگویند؛ «شهر» خوش آب و هوا بوده، طبیعت غنی، ۴۱ نوع پرنده، مواد غذایی گوناگون و کرانههای تالاب که از سه طرف، شهر را در آغوش کشیده بودند.
«شهر» رونق خوبی هم داشته است؛ کشاورزی، دامداری و صنعت؛ از آنها که سفالگری میکردند تا کسانی که سنگها رنگارنگ را تراش میدادند و خدا میداند که با چه ابزاری به ظریفترین شکل ممکن زیورآلات میساختند.
زن هم لابد یکی از همین صنعتگران بوده، تارهای نخ به جا مانده در میان دندانهایش شاید نشان از نساج بودنش میدهد، شاید هم نه.
این زن ۴ هزار و ۶۰۰ ساله حرفهای زیادی را با خودش به همراه آورده، اما بیش از حرفهایش رازهای زیادتری را در سینهاش مدفون کرده است.
«۳۸ تا ۴۲ سال سن دارد، قدش حدود ۱۵۵ تا ۱۶۰ سانتی متر است و دندان آسیای اولش را هم از دست داده؛ قبل از مرگ هم بیشتر ساعت روزش را چمباتمه مینشسته است.»
اینها را در همان ساعات اولیه کشف اسکلت، «مریم رمضانی»؛ انسانشناس هیات باستانشناسی شهر سوخته میگوید.
زن ۴ هزار و ۶۰۰ ساله هرچند که زیور آلات که نشان از طبقات مهم اجتماعی است را با خودش ندارد، اما باستانشناسان شهر سوخته به خوبی میدانند که از ویژگی اجتماعی خاصی برخوردار بوده است، این راز را نوع گوری که در آن خفته فاش میکند؛ «اینجا یک قبر سردابهای است، قبور سردابهای ساختارشان به این شکل است که ابتدا یک چاله و گودال عمودی میکندند، سپس در زیر آن نقبی میزدند و اتاقکی در زیر زمین ایجاد میکردند تا متوفی را در آنجا قرار دهند.
داخل این قبور فرد متوفی را میگذاشتند و سپس ظروف مختلف محتوی مواد غذایی گوناگون، نوشیدنی و در بسیاری موارد ابزار کار او را هم در کنارش قرار میدادند؛ سپس روزنه میان چاله عمودی و سردابه حفر شده را با خشت میبستند و به این ترتیب است که به دلیل تماس کمتر با خاک اجسام و اجساد داخل قبور سردابهای بهتر از دیگر قبور باقی میمانند.
قبور سردابه ایی معمولا برای افرادی بوده که شاخصهٔ خاصی در جامعه داشتند؛ یا ثروتمند بودند یا متعلق به خانوادههایی در طبقات اجتماعی بزرگ و مهم بودند؛ البته همیشه استثنائاتی هم هست.»
این توضیحات را «منصور سیدسجادی» میدهد، او که سرپرست کاوش در شهر سوخته است از تجربه بیش از ۴۰ سال کار در شهر سوخته میگوید: «تاکنون در شهر سوخته ۲۲۰ قبر را همکاران ایتالیایی ما حفاری کردند و ما هم حدود بیش از ۹۰۰ قبر را حفاری کردهایم، اما قبر این زن جزو گورهای منحصر به فرد است.»
آنچه این گور را منحصر به فرد کرده، ۱۲۰ ظرف سفالی است که در کنار او قرار دادهاند، کمتر گوری در شهر سوخته این تعداد متعلقات داشته است و جدا از این مشخص میشود که چندیدن ظرف نیز اصلا متعلق به شهر سوخته نیست و از دیگر شهرها به آنجا آمده و در کنار زن قرار گرفته شده است.
سید سجادی توضیح میدهد «نحوه قرار گرفتن این اشیا کنار هم بسیار اهمیت دارد، زیرا که اطلاعاتی را در مورد باورهای مذهبی، شغل و وابستگی خانوادگی افراد به ما میدهد.
همچنین هرچند که تنها یک نفر در این گور خفته، اما بیشتر قبور سردابههای خانوادگی هستند و بیش از یک نفر در آنها قرار میگیرند، این دومین قبر سردابهایی ست که امسال پیدا کردهایم.»
کمتر از ۳ درصد از شهر سوخته حفاری شده است
شهر از بخش گورستان، مسکونی و صنعتی تشکیل شده است؛ بیشترین کاوشها در بخش مسکونی رخ داده، چیزی بیش از ۳۰۰ متر مربع از گورستان و کمترین کاوشها هم در بخش صنعتی بوده است، اما با همه اینها هنوز کمتر از ۳ درصد شهر سوخته با مسا حت ۱۵۱ هکتار، حفاری شده است.
سرپرست هیات کاوش گله میکند که «گزارشات فنی شهر سوخته را در ۱۰ جلد ۷۰۰ الی ۸۰۰ صفحهای پیش بینی کردیم که از این میزان به دلیل کمبود اعتبار تنها ۳ جلد منتشر شده و از آنجا که گزارشات از گورستان شروع میشود؛ این تصور را به وجود آورده که ما در گورستان بیشتر کاوش کردهایم، در حالی که چنین نیست.
شهر سوخته سایتی است که در آن بیش از ۹۰ کتاب و مقاله به زبانهای فارسی، انگلیسی، روسی، آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی چاپ شده؛ یعنی سالانه ۷ کتاب یا مقاله چاپ شده که کارنامه خوبی در برابر سایتهایی است که سالها بر روی آنها کار شده، اما حتی ۲ خط هم درباره آنها نوشته نشده است.»
او ادامه میدهد؛ «ما اینجا قطره چکانی حفاری میکنیم، باید سالانه ۳۵۰ میلیون تومان تا ۴۰۰ میلیون تومان بودجه داشته باشیم، اما امسال که خوش شانس بودیم، ۱۴۰ میلیون تومان گرفتیم که حدود ۳۰ میلیون تومان از آن هم برای مالیات و... میرود.»
شهر بینام
«شهر» را ما «سوخته» میخوانیم، اما واقعیت این است که هیچ کس از نام واقعی آن خبر ندارد «واژه سوخته هم از اینجا میآید که ۲ بار آتش سوزی فراگیر در شهر به وجود آمده است، یکبار در سال ۲۷۰۰ قبل از میلاد و یکبار ۲۴۰۰ قبل از میلاد؛ بنابراین سطح شهر در بسیاری نقاط سوخته است و آثار سوختگی دارد؛ مردم محلی هم با هوش خوبی که داشتند، بعدها متوجه این مساله میشوند و به همین خاطر آن را شهر سوخته میخوانند.
قدیمیترین شخصی که به این نام اشاره کرده یک سرهنگ انگلیسی است که در دوران ناصرالدین شاه به ایران میآید و در سفرنامه خود به نام خراسان و سیستان، عنوان میکند که راهنمای محلی به او اسم اینجا را شهر سوخته گفته و او در کتابش نوشته ما به آنجا رفتیم و دیدم حقیقتا شهری است و سوخته است.»
این باستانشناس در مورد علت این آتشسوزیها نیز مطرح میکند: «میدانیم صدها کوره سفالگری و فلزکاری در شهر وجود داشته است، که ۲۴ ساعته روشن بودهاند و باد اینجا نیز ۱۲۰ روز در سال با سرعت ۸۰ کیلومتر بر ساعت میوزد و از آنجا که در اینجا بر روی سقفهایشان علوفه میگذاشتند، کافی بوده تا جرقهای ایجاد شود تا آتشسوزی راه بیفتند، بنابراین آتشسوزیهای وسیع احتمالا به همین علت بوده، زیرا هیچ گونه اثری از جنگ و جدال تاکنون اینجا دیده نشده است.»
سید سجادی در طی ۴۰ سال کار در شهر سوخته شاهد اکتشافات جالبی همچون آثار باقی مانده از انجام عمل جراحی مغز در این شهر بوده است، اما جالبترین آنها را کشف چشم مصنوعی میداند که موردی استثنایی در دنیا محسوب میشود.
بنای یادمان
بنای «یادمان» که در بخش مسکونی قرار گرفته از بزرگترین بناهایی است که تاکنون در شهر سوخته پیدا شده، سیدسجادی در این باره میگوید: «بنای یادمانی، بنای بسیار بزرگی است با انبارهای بسیار زیاد در ابعاد حدود ۲ در ۱.۵ متر که مواد گوناگونی در آن نگهداری میشده، در کنار ورودی این انبارها آثار لاک و مهر بوده که متعلق به انبارداران است. در حین حفاری نیز پلکان را در آن پیدا کردیم که الحاقی است و بعدها به ساختمان وصل شده است.
اصل ساختمان متعلق به دوران دوم استقرار یعنی حدود ۲۸۰۰ تا ۲۶۰۰ قبل از میلاد اما بعد در دوره سوم استقرار سلسله اتاقهایی به این بنا اضافه میشود که برخی از این اتاقها حالت کارگاههای صنعتی خانگی را داشتهاند و همچنین فکر میکنیم که یک معبد کوچک هم در این بنا قرار داشته که البته معبد اصلی شهر نبوده است.
بیشترین آثار کشف شده از این بنا، اثر پیکرههای انسانی، جانوری و به ویژه پارچه بود؛ در حالی که در سایتهای پیش از تاریخ به ندرت پارچه پیدا میشود، اما در شهر سوخته به دلیل وضعیت آب و هوایی و لایه بتنی نمکی در زمین، پارچهها باقی مانده و ما بزرگترین کلکسیون پارچه پیش از تاریخ را در شهر سوخته داریم.»
کاخ سوخته و ماجرای دو قتل
کاخ سوخته که به نماد شهر سوخته معروف شده، ۶۵۰ متر مربع وسعت دارد و در سال ۱۳۵۰ کشف شده است و در همه ۴ دوره حیات شهر سوخته، زندگی در آن وجود داشته است، البته هنوز کاربری کاخ سوخته مسجل نشده، اما آثار سوختگی بر روی آن دیده میشود.
یکی از ماجراهای این کاخ یکی از ۲ قتلی است که تا کنون در این شهر کشف شده است؛ سید سجادی تعریف میکند «البته نمیدانیم که قتل عمد بوده یا غیر عمد، اما مربوط به یک جوان ۱۴ ساله است، ممکن هم هست که در اثر آتش سوزی؛ دیوار کاخ بر روی او ریخته شده باشد، اما در نزدیکی او چیزی مانند دسته هاون وجود دارد که ممکن است برای دفاع، از آن استفاده کرده باشد.
علاوه بر او یک مرد را هم در یک قبر پیدا کردیم که سرش را بریده بودند و خنجری که آلت قتاله بوده را نیز در قبر گذاشته بودند، احتمال میدهیم؛ نوعی مجازات برای او اعمال شده باشد.»
حکومتداری در شهر سوخته چگونه بوده؟
یکی دیگر از گرههای کور شهر سوخته اطلاعات مربوط یه نحوه حکومت در این شهر است؛ «حسین مرادی» مسئول کاوش در منطقه مسکونی و باستانشناس در این باره به خبرنگار ایلنا توضیح میدهد؛ «اینکه حکومت در شهر سوخته چه شکلی بوده یکی از مسائلی است که هنوز برای ما گنگ است، اما میدانیم نوع نگاهی را که در زمینه نوع حکومتداری در باستانشناسی به غرب کشور داریم، نباید در مورد این منطقه لحاظ کنیم.
این شهر هزاره سومی، ویژگی شرق فلات ایران را دارد و مانند بین النهرین نیست که یک حاکم در راس وجود داشته باشد یا اینکه شهر حول معبد ساخته شده باشد، یعنی در واقع اینجا «معبد» مرکز نبوده است یا حداقل ما شواهدی به دست نیاوردهایم، اما میدانیم که طبقات اجتماعی در این جامعه وجود داشتهاند. بیشتر به نظر میآید؛ این شهر از کلونی ثروتمندان تشکیل شده باشد و عدهای افراد نیز اطراف و در استخدام این ثروتمندان باشند.»
مدیریت منابع در دست زنان
مرادی در ارتباط با نقش زنان در شهر سوخته نیز به خبرنگار ایلنا میگوید: «یک جامعه باستانی در گیر و دار مقررات باستانی است و نمیتوانیم بگوییم که جامعه «زن سالار» بوده است، اما اگر مهر را نشان کسی بدانیم که مدیریت منابع را در دست داشته است، باید بگوییم مهرها در گورستان، همیشه در قبر خانمها به دست آمده و در قبر آقایان بسیار کم مهر پیدا شده است.اما اینکه دقیقا چه نقشی داشتند ما هنوز از آن بیاطلاعیم.
حفاری در حجم بسیار کمی نسبت به مساحت شهر انجام شده، به همین خاطر اطلاعات ما در این گونه موارد کم است و احتمال رد آنها وجود دارد.»
دوره چهارم یا همان دوره مرگ شهر سوخته
«حسین مرادی» مسئول کاوش در منطقه مسکونی و عضو هیات حفاری شهرسوخته مسولیت حفاری در دوره چهارم را بر عهده دارد؛ دورهای که گفته میشود پس از آن زندگی از شهر سوخته رخت بر میبندد.
یکی از حفاریهای اخیر به کشف خانه بزرگی منتهی شده است که چند دوره استقرار را تجربه کرده و به دلیل آثار و مواد فرهنگی کشف شده به نظر میآید که کارگاه صنعتی، محل ذخیره وسایل، نوشیدنی و گندم و... در آن وجود داشته است.
اما مهمتر از آن بنای دیگری همراه با دالان بزرگی است؛ مرادی میگوید؛ «این بنا از نظر معماری و ساختار منحصر به فرد است، عکسهای هوایی، در این بخش ساختوساز منظم، اتاقهایی مرتبط با یکدیگر و وجود چند ساختمان مانند انباری را نشان میدهد، شاید هم که این بنا یک بازار بوده است.»
آنچه در مورد این بنا اهمیت دارد؛ تغییراتی است که در نگرش نسبت به پایان عمر شهر سوخته به وجود آورده است، مرادی توضیح میدهد: «ما در این بنا که متعلق به آخرین دوره استقرار و زندگی در شهر سوخته است، هیچ اثری پیدا نکردیم، در همه بناهای دیگر وسایلی مانند سوزن سنگی، پارچه و... وجود داشته، اما این بنا در آرامش کامل تخلیه و ترک شده است و نشان میدهد؛ هیچ تخلیه و ترک ناگهانی وجود نداشته است.»
دلیل مرگ شهر سوخته را کسی نمیداند؛ اما مرادی عنوان میکند؛ «دلایل متعدد برای آن ذکر میشود، مانند یک آتش سوزی بزرگ یا تغییر مسیر بستر دریاچه هامون، خشکسالی و بحرانهای آب و هوایی گسترده در پایان هزاره سوم پیش از میلاد و به همراه آن تغییر مسیر بازرگانی از طریق دریا و... اما کاوشهای ما هرروز میتواند دلایل جدیدتری را پیدا کند.
اما میدانیم؛ در آن دوران اتفاقی میافتد که استقرار در جنوب شرق ایران یعنی در مناطقی همچون کرمان، بلوچستان ایران و بلوچستان پاکستان متوقف میشود که برخی آن را به بحرانهای آب و هوایی مرتبط میدانند.»
هامون امروز کیلومترها از شهر سوخته فاصله دارد؛ یعنی درست از جایی که قبلا قرار داشته است. هرچند هامون از همان بستری که ما در این دوران نیز میشناختیم نیز فاصله گرفته و هر روز کوچکتر و کوچکتر شده است.
تغییر بستر این تالاب و آنچه ما امروزه به عنوان بحرانهای آب و هوایی میشناسیم، تاکنون محتملترین نظریه برای مرگ شهر سوخته است.
هرچند که شهر سوخته امروز پس از حدود ۵ هزار سال بسیار برای ما ناشناخته مانده، اما واژه بحران آب و هوایی را خوب میشناسیم، شاید که هزاران سال دیگر نیز از شهر ما با عنوان شهر سوخته یاد کنند.
گزارش: آیسان زرفام