به گزارش خودرونگارانبه نقل از آرمان، برخی پس از مواجه شدن با اقدامات و پرونده بابک زنجانی به یاد شهرام جزایری افتادند اما ظاهرا این دو پرونده کمترین شباهتی به هم دارد. جزایری پس از گذراندن 13 سال محکومیت خود اکنون به مردی میانسال تبدیل شده که خط قرمزهایی برای خود قائل است، از جمله به خبر آنلاین میگوید نزدیک شدن به سیاستمداران سرشناس یکی از این خط قرمزهاست.
بعد از زندان به شما پیشنهاد کار شده یا نه؟
بله، هر کس که بخواهد به او مشاوره میدهم. البته به کسانی که بدانم کارشان درست است و به قول معروف دو دفتره نیستند! من به کسی که خلاف کند و حساب کتابش درست نباشد، مشاوره نمیدهم.
یک بار وکیل شما گفته بودند که آقای مظاهری و آقای نوربخش اصلا از شما خوششان نمیآمد.
بله، درست گفته است.
پس با این حساب از بانک مرکزی به شما پیشنهاد کار نمیشود؟! حتی به عنوان مشاور، همینطور است؟
من از سالها پیش که در کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، مشاور فنی بودم تا همین الان دورادور و غیررسمی به رفقای مجلس و همه کارشناسان و دیگران مشورت میدهم. اگر به شما به عنوان یک روزنامهنگار هم در حوزه تخصصتان، رجوع شود، حتما همین کار را میکنید. بعضی از دوستان چه در جبهه اصلاحات و چه در جبهه اصولگراها که به تواناییهای من ایمان داشته و دارند، به صورت غیررسمی به من پیشنهاد همکاری دادهاند.
مثلا چه کسانی؟
به لحاظ حساسیتهایی که در ارتباط با ذکر نام من احیانا ممکن است پیش بیاید، آنها تمایلی ندارند که رسما این موضوع را اعلام کنند که از من مشاوره میگیرند. من هم به هیچوجه علاقه ندارم وارد فضاهای سیاسی شوم. دوره بازنشستگی زودتر از موعد مقرر من فرارسیده است. حداقل تا سال 96 باید به مسائل خانوادگی و فرزندانم رسیدگی کنم. دوست دارم در کنار پسر 11 سالهام «ایلیا» باشم و او را در مسابقات قهرمانی کاراته همراهی کنم. او اخیرا چندین مقام قهرمانی کشوری آورده و انشاءا... در مسابقات بینالمللی که یکی دو ماه آینده برگزار میشود، قهرمان خواهد شد.
شما تاکید دارید که یکی از بزرگترین اشتباهات شما، نزدیک شدن به جریانات سیاسی بوده. ولی «سودای قدرت» بخشی از وجود هر آدمی است. نزدیکی شما به جریانات سیاسی هم به همین خاطر بود؟
در یک مقطع زمانی که من فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داشتم، منصفانه این سودایی که میفرمایید در من هم وجود داشت و از این بابت پاسخ شما مثبت است. اما حالا دیگر خدا را صد هزار مرتبه شکر به هیچوجه، تمایلی به حضور در فعالیتهای سیاسی ندارم. برخی تصورشان این بود که «شهرام» با نزدیک شدن به جریانات سیاسی، به توانمندی اقتصادی رسید، در حالی که ماجرا برعکس بود. خوشبختانه در حال حاضر هم از نزدیکی به این اربابان قدرت اجتناب میکنم و دور هستم و ضمن احترام وافر، هیچ علاقهای هم به نزدیکی به آن بزرگواران ندارم.
نسخه شفابخش شما برای این اقتصاد بیمار چیست؟
ما حدود 240 تا٣00 هزار میلیارد تومان پول و سرمایه دست عامه مردم داریم که نه در بانکهاست و نه جایی سرمایهگذاری شده است. این ضعف دولتی بودن و ضعف مدیریتها و مقامات بازار سرمایه، بورس و اوراق بهادار و وزارتخانههای مربوطه است که بلد نیستند ونمیتوانند این پولها را جذب کنند. کسانی که در این سازمانها کنترل امور را در دست دارند، با سلایق شخصیشان بنگاههای خصوصی و بنگاههای بدون حمایت دولتی را نابود میکنند. من کاملا محکم و قاطعانه تعهد میدهم اگر اجازه بدهند، حاضرم تحت کنترل و مراقبتهای شدید دستگاههای نظارتی نظام، حدود 300هزار میلیارد تومان پول و سرمایه راکد بازار طلا و ارز را متقاعد کنم که به سمت بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی هدایت شوند و مشکل اقتصاد کشور را حل کنم.
پس به زعم شما برای جذب پولهای سرگردان در دست مردم، باید مدیران کاربلدی در راس کار قرار بگیرند. این تز شما برای بهبود اقتصاد کشور است؟
من میدانم که مثلا در فلان استان 5 هزار میلیارد تومان پول راکد در دست مردم است که در بانک نمیگذارند. همین میزان هم طرح و پروژه با موافقت اصولی وجود دارد که بودجه لازم برای اجرایشان در دست بانکها نیست. احتمالا پاسخ دولتمردان فعلی این است که تاکنون درگیر توافق هستهای بودهاند، که خوب، دلیل موجه و قابل استماعی است. اخیرا چهار تن از وزرا نامهای به رئیس جمهور محترم در خصوص بازار سرمایه نوشتند. برای من خیلی جالب بود، تمام مطالبی که در آن نامه انتقاد کرده بودند در حدود اختیارات خود آنها بود! من اگر جای رئیس جمهور محترم بودم، فورا هر چهارتای آن وزرا را توبیخ میکردم و میگفتم حالا که فهمیدید مشکل کجاست، چرا خودتان راهکار برای آن پیدا نمیکنید؟ مگرنه آن است که وزیر محترم اقتصاد ناظر بر امور بازار سرمایه است و طبق قانون هم دستش خیلی باز است و میتواند عنداللزوم لوایح خوبی را به مجلس ببرد تا مسائل را حل کند. برای من سوال است که چطور وزیر محترم اقتصاد و رئیس سازمان بورس نتوانستند پیشبینی کنند جریاناتی که نمیخواهند شیرینی توافق به دل مردم بنشیند، فردای توافق، شاخص بورس را منفی کردند؟ آنها باید ترتیبی میدادند تا حقوقیهای بازار سرمایه فردای توافق، خریدار سهام میشدند نه فروشنده سهم. مقامات دولت قبلی اتفاقا اهمیت بازار سرمایه را میفهمیدند، هرچند که در عمده موارد از آن به نادرست استفاده مینمودند که تا قبل از معرفی وزرا، ابتدا مدیریت شرکتهای اقتصادی کلان راتصرف کردند. هنوز هم اکثرا همان منصوبان قبلی سوار این شرکتها هستند که بازار مالی ما این طوری است.
عاقبت 50 شرکتی که داشتید چه شد؟ همهشان در ماجرای رد اموالتان واگذار شد؟
ساختارهای این شرکتها هست ولی کلیه اموال و دارایی شرکتهای من توقیف یا تضییع شد. مقادیر معتنابهی را طبق گزارشات مقام قضائی موجود، تضییع، نابود و از کار انداختند.
دلتان نمیخواست آنها را به شما برگردانند؟
چرا. اگر امکانش بود، خوشحال میشدم که در قالب آن شرکتها فعالیت کنم، اما واقعیت این است که نه توان مالیاش را دارم و نه حوصلهاش را.
وقتی زندان بودید، حسرت نمیخوردید که ای کاش در این دوره طلایی که خیلیها را پولدار کرد، بیرون بودید؟
دوره دولت قبل طلایی بود؟! البته برای کسانی که روشهای غیرشفاف اقتصادی را دوست دارند، قبول دارم که آن دوره طلایی بود، اما روش من همیشه شفاف و کاملا باز است، بدون زد و بندهای اقتصادی غیرشفاف.
شایع شده بود که مهدی هاشمی را به همان سوئیتی بردهاند که شما در آن به سر میبردید. اگر دوره حبستان مشترک بود، به نظرتان چه مواجههای با هم داشتید؟
بله مهدی هاشمی، همان جایی به سر میبرد که من بودم. اما سوئیتی در کار نیست. محوطهای است که حدود 20 زندانی در آن هستند که جدا از بندهای 400 است. بالاخره تامین امنیت برخی زندانیان حساس مهم است تا برای دستگاه قضائی دردسر نشود. اما درباره نوع مواجهه احتمالی باید به آیهای از قرآن اشاره کنم که خداوند میفرماید «نیکوکاران کسانی هستند که در برابر بدی دیگران، خوبی کنند.» دوست و دشمن، همفکر و مخالف در ماجرای من، به من تاختند. مشخصا از کسی نام نمیبرم. خیلیها همفکر سیاسی و نزدیک من بودند، اما برای برائت به من تاختند. ولی من بعدها به آنها خوبی کردم. البته این درباره شخصی که شما نام بردید، صدق نمیکند. چون اصلا او را ندیده و نمیشناختم. لازمه حبس کشیدن، صرف نظر از سلایق سیاسی و اقتصادی و اختلافات طبقاتی، تحمل کردن است. کما اینکه در بدو ورودم به زندان یک کارگر افغانی به من فحش داد و سیلی زد، اما من تحملش کردم و بعدها همین آدم مرید من شد. خیلیها به من در زندان توهین و بدی کردند و وقتی من متقابلا به آنها خوبی کردم، از مدافعان من شدند. اگر من در زندان کنار مهدی هاشمی یا آقای رحیمی بودم، حتما با کمال عزت و احترام با آنها رفتار میکردم. چون صرف نظر از وضعیت فعلیشان، آنها در گذشته در «عرشی» از جایگاه سیاسی بودند و انصاف این است که وقتی به «فرش» مینشینند، عزت و احترامشان با رعایت موازین تحمل جزای کیفری حفظ شود.
نظرتان درباره پرونده بابک زنجانی چیست؟
قبلا هم گفتهام که پرونده او یک پرونده ساده کیفری است، البته با حجم بالایی از اتهامات مالی. بنده به کیفرخواست دادستان محترم احترام میگذارم، اما به گمانهزنیهای رسانهای انتقاد شدید دارم، زیرا طبق قانون حفظ حقوق شهروندی او تا این لحظه «متهم» است و بر اساس قانون، اصل بر برائت متهم بوده و متهم حق دارد در پناه قانون از امنیت لازم برخوردار باشد. به عنوان یک شهروند عادی به رسیدگیهای دستگاه قضائی اعتماد کامل دارم. بهتر است اجازه دهیم حکم قطعی دستگاه قضائی صادر شود و پس از آن اظهارنظر کنیم.
اگر قرار باشد به بابک زنجانی مشاوره بدهید، چه میگویید؟
میگویم صادق باشد که النجات فی صدق.
بهترین همبندیتان در 13 سال دوره حبس چه کسی بود؟
کارگران افغانی!