به گزارش خودرونگاران وب سایت ایران رو درباره روابط پیچیده و پر فراز و نشیب ایران و همسایه شمال غربی اش تحلیلی ارائه کرده است که می خوانید.
تبادل بیانات فوق العاده تند بین آنکارا و تهران در ماه دسامبر سال گذشته و ماه ژانویه سال جاری باعث طرح این سئوال شد که آیا احتمال می رود که رویارویی بین ایران و ترکیه به لیست فعلی مناقشات در خاور میانه اضافه شود یا خیر؟ بعد از حمله تروریستی 12 ژانویه در استانبول که ایالات متحده و ناتو سعی می کنند آن را به اردوغان و داوود اغلو به عنوان استدلال به نفع گسترش همکاری آنکارا با غرب در سوریه معرفی کنند، این سئوال بسیار مبرم و حساس شده است.
سئوال مذکور برای تهران و تا حد معینی برای مسکو، اهمیت کاربردی دارد. اوج گیری جدید تنش در روابط با سعودی ها، مسئولین ایرانی را به رصد کردن دقیق حرکت های سیاستمداران ترکیه وادار می کند. آنها می خواهند بفهمند که آیا سیاستمداران ترکیه واقعاً از تحولات فعلی به عنوان بهانه برای نزدیکی روابط مقطعی - ولی بسیار ناگوار برای تهران - با ریاض استفاده می کنند یا خیر؟ آیا اردوغان عمدتاً می خواهد از رویارویی بین ایران و سعودی ها برای اقتصاد ترکیه سود هرچه بیشتری ببرد یا اینکه مسأله جدی تر است و ما شاهد تشکیل یک ائتلاف موقت هستیم که موازنه نیروهای منطقه ای را بر هم خواهد زد؟
چشم انداز نزدیک روابط ایرانی - ترکی برای مسکو هم که همچو گذشته مایل است آنکارا را هرچه بیشتر مجازات کند، اهمیت حساسی دارد. در نهایت امر، سیاستمداران روس آرزو دارند از اینکه موضع گیری آنها نسبت به ترکیه تا چه حدی از حمایت ایران برخوردار خواهد شد، برداشت روشن تری داشته باشند تا نومیدی از موضع گیری چین در زمینه کریمه یا واکنش برخی کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اورآسیایی به تحریم های متقابل ضد غربی تکرار نشود.
نقطه مبدأ
ادعای مبنی بر اینکه این مناقشه از صفر و بی دلیل شروع شد، خیال بچگانه ای است. تهران همیشه از رفتار آنکارا در رابطه با سوریه احساس انزجار میکرد که این امر بی دلیل نبود. جنگ در سوریه بین دو کشوری که روابط آنها همیشه در کریدوری بین شراکت و رقابت قرار داشت، تفرقه انداخت. تهران از سال 2014 بابت حمایت از دمشق هزینه های مالی و جانی زیادی پرداخت کرده است. مهم تر از خسارات مالی تلفات نخبگان نظامی ایران است و فراموش نکنیم که نیروهایی که از ترکیه اسلحه و پول دریافت می کنند، باعث این تلفات می شوند.
در این شرایط مشکل بتوان مانند سابق بین سیاست و اقتصاد فرق گذاشت. آنکارا و تهران سعی می کنند این کار را بکنند ولی دیر یا زود انفجار رخ خواهد داد. ایران در طول یک سال گذشته با سوء ظن فراوانی بر دوستی نمایی مقامات ترکیه با سعودی ها و قطر نظارت می کرد. با وجود اینکه طرف ترکی از طریق مجاری رسمی، نیمه رسمی و غیررسمی به ایرانیان فهماند که تنها مسایل اقتصادی نظیر دریافت وام های مالی پادشاهی ها برای اقتصاد ترکیه را حل می کند، این ادعاها با اعتماد ایرانیان روبرو نشد. در نتیجه، تنش به جایی رسید که فرار اطلاعات به رسانههای گروهی درباره جزئیات گفتگوی تلفنی اوایل ماه دسامبر اردوغان با روحانی کفایت کرد تا نارضایتی های چندین ساله طرفین از همدیگر به فضای عمومی راه پیدا کند.
ادعا می شود که اردوغان در آن گفتگو با روحانی درخواست کرد که جلوی انتشار مطالب رسانههای گروهی ایران و برخی سیاستمداران ایرانی درباره شرکت اطرافیان نزدیک وی در تجارت نفت داعش گرفته شود. به ادعای برخی منابع مطلع، اردوغان گویا به روحانی گفت که طرف ایرانی نیک می داند که این نفت به کردستان عراق متعلق است و اینکه درست نیست که رئیس جمهور ایران ادعاهای تبلیغات روسی را تکرار کند.
ذهنیت ایرانیان به گونه ای است که اگر کسی بخواهد در روابط با این کشور مشکلاتی پدید بیاورد، کافی است با لحن متکبرانه با آنها گفتگو کند و خواهش خود را به صورت درخواست قاطعانه بیان نماید. ایرانیان فوراً واکنش مشخصی از خود نشان می دهند که این واکنش می تواند بسیار ناراحت کننده باشد. این بود که روز 4 دسامبر حسین جابر انصاری سخنگوی رسمی وزارت امور خارجه ایران از ترکیه دعوت کرد رفتار شایسته ای از خود نشان دهد، «از ماجراجویی ها خودداری کند و در قبال مواضع سیاسی خود احساسات مسئولیت نماید».
این بیانات به رسانههای گروهی و سیاستمداران ایران علامت داد که می توانند بحث درباره نقش واقعی ترکیه در منطقه را شروع کنند. روز 5 دسامبر علی اکبر ولایتی مشاور سیاست خارجی رهبر معظم ایران و شخصیت کلیدی در روابط ایران با جهان خارجی، به مقامات بلندپایه ترکیه تذکر داد که حملات لفظی اردوغان «غیر از تشدید تنش نتیجه ای نخواهد داد». علاء الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از اظهارات ولایتی پشتیبانی کرد. وی لحن سنجیده و متوازن همیشگی خود را کنار گذاشت و به نقطه درد اردوغان ضربه محکمی زد و به او پیشنهاد نمود «به جای ایجاد مشکلات جدید در سیاست خارجی، به مسایل داخلی کشورش بپردازد». وی همزمان تصمیم آنکارا مبنی بر حمله به هواپیمای سوخو-24 روسی و اعزام یک گردان از نیروهای مسلح خود به عراق را اشتباه خواند.
طبیعی است که بعد از این اظهارات معتبرترین سیاستمداران ایرانی، مطبوعات محلی هم از این فرصت استفاده کردند تا دق دلی خود را بریزند و ترکیه را به حمایت از تروریسم و توطئه چینی سودجویانه در کردستان عراق متهم نمایند. حرکات عجیب و غریب اردوغان در حق قطر و عربستان سعودی هم فراموش نشد.
رئیس جمهور ترکیه نخواست پس بماند. وی بعد از تصرف سفارت سعودی در تهران، مقامات ایران را به عدم اتخاذ اقدامات مقتضی جهت حفاظت از این نمایندگی متهم کرد. از اظهارات دوپهلوی اردوغان می شد حتی نتیجه گرفت که گویا خود مسئولین ایرانی تصرف سفارت سعودی را سازماندهی کردند. بیانیه بعدی اردوغان را می توان به عنوان قطع روابط تعبیر کرد. وی ایران را به تشدید وخامت اوضاع منطقه ای از طریق تشدید روابط با عربستان سعودی متهم نمود. این ادعاها با بیانیه های خشم گینانه وزیران خارجه پادشاهی های شورای همکاری خلیج فارس در ملاقات 9 ژانویه آنها در ریاض همخوان بود.
تقلب برای اردوغان
ممکن است ناظر ناوارد و بی تجربه از این اظهارات پر سر و صدای رئیس جمهور ترکیه و لفاظی های متقابل علنی نتیجه ای نهایی بگیرد که این رئیس جمهور اولاً تصمیم گرفت روابط با تهران را قطع کند و ثانیاً در مناقشه ایران با سعودی ها نهایتاً طرف ریاض را گرفته است.
بعد از انفجار در استانبول نتیجه گیری سوم هم به وجود آمد که به موجب آن، آنکارا بعد از این حادثه از موضع گیری ویژه خود نسبت به مسأله سوریه دست کشیده و با دیدگاه ائتلاف بین المللی ضد تروریستی به ریاست واشنگتن درباره تروریسم بین المللی، آینده سوریه و نقش کرد ها در همه این برنامه ها به طور کامل موافقت خواهد کرد. آنکارا با قبول کردن نکته آخر، باید با عادلانه بودن جبران بعدی تلاش های کردها و تلفات سنگین آنها یعنی ظهور یک کیان دولتی کردی در خاک سوریه، سازش کند.
تصمیم گرفته شد معادلات سیاسی جاری به طور مفصل تر برای اردوغان و همه مردم ترکیه توضیح داده شود تا این روند درک واقعیت سرعت یابد. مجموعه نقل قول های تازه که در ذیل آورده شد، چگونگی رفتار غرب در این زمینه را مصور می کند.
بدیهی است که ساکنان بهشت سیاسی آمریکایی در این زمینه از همه جلوتر رفته اند. روز سه شنبه «ند پرایس» سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در رابطه با عمل تروریستی استانبول اظهار داشت: «ما از ترکیه، متحد و شریک مطمئن خود در ناتو و عضو ارزشمند ائتلاف ضد داعش در برابر این حمله پشتیبانی می کنیم و قول حمایت در مبارزه با تروریسم و ادامه همکاری را می دهیم».
اروپا با رعایت سلسله مراتب از شریک بزرگتر خود پیروی کرد. در تفسیر هیأت تحریریه روزنامه معتبر فیگارو چاپ فرانسه آمده است: «رئیس جمهور اردوغان در شرایطی که رفتار محتاطانه را ایجاب می کند، نسبت به داعش سیاست فوق العاده دوپهلویی دنبال می کند و فقط عمل تروریستی اواخر ماه جولای در سوروچ باعث شد که آنکارا به طور جدی با داعش درگیر شود. حمله تروریستی روز سه شنبه در استانبول از طریق قتل گردشگرانی که عمدتاً آلمانی بودند، به قلب پایتخت اقتصادی و فرهنگی ترکیه ضربه وارد کرد. منطقی خواهد بود چنانچه این حادثه اردوغان را به بازنگری در خطرات مطروحه برای کشورش وادار کند. ممکن است تنفر وی از بشار اسد مستدل باشد ولی سیاست نمی تواند بر تنفر استوار باشد. تهاجم اردوغان به کردها بر اثر ترس از تلاش آنها جهت ایجاد دولت خود در منطقه، احتمالاً به او کمک کرد در انتخابات ماه نوامبر قدرت خود را تحکیم کند ولی نمی توان این واقعیت را نفی کرد که کرد ها نیروی اساسی مبارزه با داعش در عراق و سوریه هستند». رسانههای گروهی غرب به اردوغان راه حل آشکاری پیشنهاد می کنند: «اردوغان فقط از یک طریق می تواند خود را از این تله برهاند و آن پیوستن واقعی به مبارزه جاری متحدانش در ناتو و امتناع از خیال های واهی و معاملات ناپسند است».
بدیهی است که اسراییل هم نتوانست کنار بماند. روزنامه «اسراییل هایوم» می نویسد: «ترکیه در مجموع باید در ترتیب اولویت های خود بازنگری کرده و بفهمد که داعش و نه کردها، دشمن اساسی آن است. فراموش نکنیم که آنکارا داعش را وسیله مبارزه با کرد ها و عامل ممانعت از تحقق یافتن رؤیای کردها درباره کردستان مستقل که خواب ترسناک ترکیه است، محسوب می کرد. امروزه اوضاع شکل دیگری به خود گرفته و سازمان تروریستی داعش به دشمن اساسی تبدیل شده است. عمل تروریستی روز گذشته در مرکز گردشگری استانبول باید به آنکارا بفهماند که دشمنان دیروزی (کردها) به طور پارادوکس به شرکای فردای آن در مقابله با داعش تبدیل می شوند».
این یک نوع رهنمود سیاسی است که با مهارت تمام تهیه شده است. همه نکات لازم مورد تأکید قرار گرفته و چماق و هویج ارائه شده است. اردوغان و آنکارا باید گام بعدی خود را بردارند که برای آنها چارچوب های تنگی ساخته شده است تا بتوانند فقط در یک جهت گام بر دارند.
انتخاب نهایی چگونه خواهد بود؟
ولی واقعیت به این سادگی نیست زیرا دعوا بین آنکارا و تهران و موضع گیری داوود اوغلو، اردوغان و سایر نخبگان ترکیه مملو از نکات ظریف است. از یک سو، ظاهر قضیه زیبا و تزیین شده به نظر می آید. منظور ما حمایت آمریکا، سپاسگزاری اروپا و حتی خط اعتباری تسهیلی از طرف پادشاهی های حاشیه خلیج فارس است. ولی اردوغان، داوود اغلو و همه مسئولین ترکیه کسانی نیستند که زرق و برق ظاهری پیشنهادها، آنها را وسوسه بکند. آنها حسابگر و واقع بین هستند، اصول اعتقادی ثابت ندارند و قبل از همه نه به رویه، بلکه به آستری توجه می کنند.
نخ های آستری از زیر درخشش ظاهری پیدا شده و به چشم می خورد. تزریقات مالی سعودی به اقتصاد ترکیه را عنوان کردید؟ ولی آنها در زمان سقوط قیمت های نفت از کجا پول پیدا می کنند؟ خودشان مجبورند بودجه خود را دو برابر کاهش دهند که در این شرایط چطور می توانند نیازهای ترکیه را تأمین کنند؟ اروپا هم چگونه می تواند از ترکیه تشکر کند؟ آیا مسأله عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا فوراً حل خواهد شد؟
حمایت ایالات متحده هم یک چیز ممتاز است ولی ترکیه در عوض باید به ایجاد دولت کردی در سوریه تحت ریاست نمایندگان حزب اتحادیه دمکراتیک ـ دسته های دفاع از خود تن دهد و به عبارت دیگر، به دست خویش بزرگترین خطر امنیتی را برای خود به وجود آورد. اردوغان 24 سپتامبر سال 2015 درباره همکاری امریکایی ها با کردها (آمریکایی ها آنها را دسته ضربتی ائتلاف ضد داعش محسوب می کنند) گفت: «بیانات ایالات متحده باعث نومیدی من شده است زیرا ما حزب اتحادیه دمکراتیک را سازمان تروریستی محسوب می کنیم». به عقیده ترکیه، این سازمان با حزب کارگر کردستان که بیست سال است در ترکیه به حملات تروریستی دست می زند، ارتباط دارد.
با وجود همه اختلاف نظرها بین ترکیه و ایران درباره سوریه، یک نکته جالب وجود دارد. در حال حاضر چه چیزی منافع راهبردی آنکارا را تشکیل می دهد؟ اولاً، پیشگیری از تشکیل دولت کردی در قسمت شمالی سوریه؛ ثانیاً، بازدارندگی از گروه های افراطی اسلامی. ثالثاً، مساعدت به تشکیل دولت جدید سوریه که زیر نظر ترکیه باشد. اگر اصل سوم حذف شود یا حد اقل به موضوع گفتگو تبدیل گردد، مواضع دو کشور چندان ناسازگار به نظر نمی رسد. در هر حال یک دهلیز امکانات جهت رسیدن به توافق با عنایت به منافع خود فراهم می شود. ولی امتناع ترکیه از بند اول باعث شکست راهبردی بلندمدت آن خواهد شد که در این مورد تردیدی نیست. اگر توان بالقوه همکاری های اقتصادی ایرانی - ترکی، احتمال افزایش تبادلات بازرگانی بین آنها تا 35 میلیارد دلار، صدور سالانه 10 میلیارد متر مکعب گاز ایرانی به ترکیه و نکات ظریف دیگر در نظر گرفته شود، معلوم می شود که انتخاب راه رویارویی با ایران توسط اردوغان و آنکارا، انتخابی دور از منطق و حسابگری است.
******
آنچه که شایان توجه به نظر می رسد، این است که تهران و آنکارا حتی در شدیدترین مراحل دعوای فعلی خود از خطوط قرمزی که بازگشت به شراکت را غیر ممکن سازد، پا فراتر نمی گذارند. ترکیه و ایران احتیاج به همدیگر و مسئولیت در قبال حفظ روابط کاری به عنوان ضمانت ثبات منطقه ای را درک می کنند. به نظر می آید که طرفین حاضر نیستند به مناقشه جدی تن دهند. درست است که هر دوی آنها سر فرصت می توانند حرف های تندی بر زبان آورند ولی زیاده روی نمی کنند و با حسابگری رفتار می کنند. آنها بین سخنان علنی و امر باریک شراکت متقابلاً سودمند فرق می گذارند.