به گزارش خودرونگاران به نقل از باشگاه خبرنگاران ، به مقایسه و بررسی دو شاهکار همشهری خواهیم پرداخت.
شکل ظاهری مرسدس بنز CLS 550
ابتدا نگاهی به مرسدس می اندازیم، الگوهای طراحی مشترک در خاندان مرسدس در این محصول نیز دیده میشوند و CLS هم مثل اکثر برادرانش شخصیتی مغرور و از خود راضی دارد! تازه اگر دقیق تر بنگرید متوجه خواهید شد که این یکی خیلی عصبانی و پرخاشگر هم هست! در قسمت جلوئی دماغه ای برجسته و خشمگین با کاپوتی بلند و سپری کوتاه یک چهره عضلانی و پر جذبه را پیش رویمان قرار داده اند. اما زیباترین قسمت طراحی این جنتلمن تنومند آلمانی در نمای جانبی اش دیده میشود، جائی که جثه ی بزرگ و کشیده ی CLS با این سقف کوتاه و حالت کوپه ی بدنه بینهایت جذاب از آب درآمده و خطوط مواج کناری در تلفیق با گلگیرهای برآمده و رینگ های بزرگ 5 پره این اثر ماندگار را خواستی تر هم نموده اند. و در عقب نیز انتهای سقف بهراه شیشه و صندوق با یک شیب تند به سمت پائین حرکت کرده اند و با طرحی هوشمندانه شکل و شمایلی متفاوت و دلربا به این فست بک خوش استیل بخشیده اند.
البته میتوان گفت که چراغ های کشیده ی عقبی با قیافه اخمو و بی اعصاب قسمت جلوئی خیلی هماهنگ نیست اما انصافاً در ترکیب با این حالت جمع و جور انتهای خودرو چشم را نوازش میدهد. در واقع مرسدس بنز در طراحی این محصول موفق شده حالت لاکچری ذاتی خود را با المان های اسپرت و هیجان انگیز درآمیزد و طرحی نو در اندازد که مجموع کار همچون نسل قبلی تحسین برانگیز از آب درآمده است.
شکل ظاهری پورشه
و اما پانامرا، شاید برخی طراحی قدیمی و تکراری محصولات پورشه را نپسندند؛ بدتر اینکه پانامرا هم معمولاً به عنوان زشت ترین فرزند در قید حیات این خانواده شناخته میشود! اما وقتی پای صحبت طرفداران این برند خوشنام اروپایی بنشینید به شما خواهند گفت که هر کس از این قیافه خوشش نمی آید هنوز پورشه را درک نکرده است. در حقیقت برخلاف ویژگی های فنی کمپانی پورشه که جای حرف و حدیثی باقی نگذاشته صحبت ها در مورد ظاهرش بسیار است. دماغه ی بسیار پهن و خطوط روی کاپوتش پرستیژ ویژه ای به این اتومبیل غول پیکر بخشیده و حالت ساده و شیک کناری هم توانسته تا حدودی حس متانت و سنگینی را به بیننده منتقل نماید. البته آبشش های روی گلگیرهای جلوئی و رینگ های اسپرت مشکی رنگ بلافاصله به شما یاد آوری میکنند که پشت این ظاهر ساده و بی آلایش یک هیولا خفته است! و در پشت سر، حالت لیفت بک بدنه که با شیبی تند سقف را به سپر عقبی متصل نموده با باله ای جذاب و چراغ هایی ساده و زیبا این پروژه منحصر به فرد را به خاص ترین شکل ممکن به پایان رسانده است.
در مقایسه با یکدیگر باید گفت که اگر طرفداران هر برند که از قبل رای شان مشخص است را کنار بگذاریم و از افراد بی طرف سوال کنیم اکثریت CLS را برنده طراحی ظاهری خواهند دانست چرا که علاوه بر طراحی عامه پسند، توانسته چهره ای زیباتر و خشن تر را خلق نماید. البته پورشه نیز جذابیت های منحصر به خود را داراست و برای طرفداران پایبند به این برند، همین طرح اصیل همیشگی از هر چیز جدیدی در این دنیا خوشایند تر است.
بررسی فضای داخلی
فرقی نمیکند سوار کدامیک شوید. به هر حال پس از ورود دیگر تمایلی به پیاده شدن نخواهید داشت! اما این نقطه ی اشتراک دلیل بر شباهتشان نمیشود و هر کدام از این دو زیبایی را به زبان متفاوتی تعریف کرده اند. داخل پانامرا دکمه های شلوغ کنسول میانی و یک پشت آمپر جذاب حس و حالی هیجان انگیز را به راننده منتقل مینمایند و با در دست گرفتن فرمان، حتی قبل از استارت اتومبیل ادرنالین در رگ های راننده جاری میشود. صندلی ها حالتی مسابقه ای داشته و میتوانند از 4 سرنشین بزرگسال پذیرایی کنند. کیفیت عالی و وجود گزینه های رفاهی فراوان، حتی سواری عادی را هم لذت بخش کرده و همانطور که از یک اتومبیل لوکس خانوادگی توقع داریم روی صندلی های عقبی امکاناتی مشابه سرنشینان جلو در دسترس است. مونتاژ بی نقص آلمانی هم که نیازی به تعریف و تمجدید ندارد و مثل همیشه حس اطمینان و رضایت را بدنبال خواهد داشت. راستی شیفترهای تعویض پشت فرمان 4S با حالتی متفاوت از بسیاری از خودروها به غربیلک چسبیده اند که عادت کردن به انها اندکی زمان میبرد اما این حالت برای رانندگی در سرعت های بالا مفید به نظر میرسد چرا که با این طراحی حتی در لحظه تعویض دنده نیز میتوانیم تمامی انگشتانمان را چسبیده به غربیلک نگاه داریم.
برخلاف کابین پانامرا که شبیه به کاکپیت هواپیما طراحی شده با گشودن درب CLS گویی به یک کشتی مجلل تفریحی وارد میشویم! فضایی لوکس و در عین حال کلاسیک که با چوب و چرم و دقت و ظرافت هر آنچه که از یک مرسدس گران قیمت انتظار داشته ایم را بر آورده است. تنها مشکل اینجاست که فرم کلی کابین در مقایسه با پورشه بوی چندانی از هیجان و مسابقه نبرده و حتی ممکن است این طراحی از دید برخی قدیمی هم به نظر برسد، اما متریال مورد استفاده و چیدمان داخلی، تجمل گرایانه تر از رقیب همشهری اش به چشم می آیند و رنگ روشن استفاده شده نیز فضای داخلی را دلباز تر نشان داده است.
همچنین نشانگر های بزرگ پشت آمپر و فرمان جذاب CLS در تلفیق با این کیفیت بی نظیر شما را برای سواری گرفتن بی تاب میکنند. صندلی ها نیز نسبت به پورشه کمی راحت تر و بزرگتر هستند اما افراد قدبلند بر روی صندلی های عقب پانامرا فضای نسبتاً بیشتری در اختیار خواهند داشت. کلیه ادوات به سادگی و زیبایی هر چه تمام تر با نظم و ترتیب سر جای خودشان نشسته اند و اینجا نه زیبایی فدای ارگونومی شده و نه برعکس بلکه هر دو مورد به بهترین شکل رعایت شده اند.
مقایسه مشخصات فنی
امروز با دو نیروگاه عظیم آلمانی سر و کار داریم که برای عاشقان قدرت جایی برای گله و شکایت باقی نمیگذارند. در زیر کاپوت پانامرا یک قلب V8 با حجم 4.8 لیتری میتپد که به کمک پاشش مستقیم سوخت و 32 سوپاپ قادر است 400 اسب را در دور 6500 رها سازد و از دور 3500 تا 5000 نیز گشتاوری معادل 500 نیوتن متر را به شما ارزانی دارد. شاید فکر کنید این میزان گشتاور برای یک اتومبیل اسپرت خانوادگی کافیست، اما مسئولان مرسدس با شما موافق نیستند چرا که برای CLS یک موتور V8 به حجم 4663 سی سی در نظر گرفته اند که به کمک توربو شارژرهای دو قلو گشتاور را از دور 1800 تا 4750 به حدود 600 نیوتن متر میرساند! البته از نظر قدرت تولیدی شرایط بسیار نزدیک به پانامرا است و سی ال اس نیز توانی برابر 402 اسب بخار در دور 5000 را از موتور استخراج مینماید.
خوب با توجه به این اعداد و وزن تقریباً مشابه توقع داریم که CLS در تمامی حالات عملکرد بهتری داشته باشد اما مهار این همه گشتاور تولیدی در مرسدس بخصوص برای رانندگان آماتور دشوار است و در نتیجه پانامرا میتواند ضعف پیشرانه خود را به کمک لانچ کنترل جبران نموده و با شتاب صفر تا صد 5 ثانیه ای CLS با شتاب حدود 5.2 ثانیه را به دردسر بی اندازد. اما پس از شروع حرکت اوضاع کمی به نفع CLS خواهد شد. در واقع پس از کنده شدن اتومبیل از زمین گشتاور بالاتر مرسدس آن هم در شرایط تهران که توربوها کمبود فشار هوا را جبران مینمایند نوه ی کارل بنز را در وضعیت مناسب تری قرار میدهد. البته همچنان هم گیربکس محشر 7 سرعته دو کلاچه PDK پورشه با عملکردی اسپرت تر از جعبه دنده 7 سرعته CLS بار دیگر کمبود قدرت را جبران میکند و اجازه نمیدهد پانامرا به این راحتی ها تسلیم گردد.
ضمن اینکه مرسدس حداکثر سرعت محصولش را روی عدد 250 محدود کرده اما پشت فرمان پورشه میتوانید تا 282 کیلومتر بر ساعت به پرواز خود ادامه دهید. ولی در مورد مصرف سوخت شرایط مرسدس بهتر است و در شرایطی که پانامرا برای هر 100 کیلومتر پیمایش در حالت ترکیبی (البته با ترافیک نرمال و بنزین با کیفیت) به حدود 11 لیتر بنزین نیاز دارد CLS مسیر مشابه را با 9 لیتر سوخت طی خواهد نمود.
نتیجه گیری
انتخاب میان این دو اتومبیل جذاب و دوست داشتنی کار سختی است. بخصوص اگر از طرفداران متعصب یکی از این برند ها نباشید که کارتان دشوار تر هم خواهد شد چرا که هر دو شان زیبا، پر قدرت، پر آپشن و بسیار با کیفیت هستند.
فراموش نکنیم که هدف اصلی تولید این جور ماشین ها ایجاد تعادل میان دو حالت استفاده خانوادگی و اسپرتی بوده و مرسدس بهتر از پورشه توانسته این دوگانگی را در محصولش بگنجاند. در حقیقت CLS در عین حال که قادر است تجربه یک رانندگی هیجان انگیز و اسپرت را به راننده هدیه دهد به هنگام سواری معمولی رفتار راحت تر و آرامتری دارد و بهتر از پانامرا تبدیل به اتومبیل خانواده میگردد. ضمناً مرسدس از نظر استهلاک و هزینه های نگهداری نیز معمولاً دردسرهای کمتری را به مالک تحمیل خواهد نمود. پس اگر جذابیت های اسپرتی اتومبیل برای شما خیلی مهم است باید بگوئیم که پانامرا علیرغم موتور ضعیف ترش ماشین مسابقه ای بهتری برایتان خواهد بود؛ اما اگر یک اتومبیل دو منظوره واقعی میخواهید میتوانید از خیر چند دهم ثانیه شتاب اولیه بهتر و هندلینگ کمی مناسب تر پانامرا بگذرید و CLS را انتخاب نمائید.