به گزارش خودرونگاران به نقل از ایسنا، «اعظم مقیمی» در مقدمه این پژوهش آورده است؛ «داشتن اتومبیل و رانندگی درست نیازمند فرهنگ و هنجارها و قوانین خاص خود است، از طرفی رعایت قوانین و مقررات رانندگی از طرف رانندگان میتواند به انضباط اجتماعی جامعه کمک کند که با این حساب، انضباط در رانندگی یکی از ابعاد مهم انضباط اجتماعی محسوب میشود.
انضباط رانندگی قطعاً مهمترین عامل در کاهش حوادث ناگوار ناشی از تصادفات رانندگی نیز محسوب میشود و اهمیت این موضوع در کشورمان زمانی آشکارتر میشود که بدانیم در اغلب کشورهای جهان، سوانح و حوادث به عنوان سومین عامل مرگ و میر محسوب میشود، در حالی که ایران از این حیث در مرتبه دوم قرار دارد.
نرخ آمار تصادفات در کشور ما بیش از 10 برابر میانگین جهانی است و یکی از عوامل اصلی این تصادفات، اشتباه انسانی و تخلف دانسته شده است؛ البته بخشی از این اشتباهات به شکل تخلفاتی است که رانندهها به دلیل عدم رعایت هنجارهای یا قوانین و مقررات رانندگی انجام میدهند که نمونه ملموس آن را در ترافیک روزمره شهری میبینیم.
با وجود آموزش و اعمال قوانین و ایجاد محدودیتهایی در رانندگی، کنترل و حضور نامحسوس پلیس و برخورد و مجازات یا جریمه افراد خاطی، هنوز هم میزان بروز سوانح رانندگی در ایران ( ۳۰ در 10 هزار نفر) از میزان منطقهای و جهانی بالاتر بوده و 7.5 درصد از کل مرگها را به خود اختصاص میدهد.
بنابراین جای این سوال وجود دارد که چرا اجرای قوانین و تبعیت از آن و در صورت احراز جرم و تخلف، پذیرش و احترام به آن و به طور کلی رفتار انضباطی در ایران همواره با ضعفهایی همراه بوده است؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت که بخش مهمی از تبعیت و احترام به قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و به طور کلی رعایت انضباط رانندگی به مکانسیمهای اجتماعی شدن تک تک افراد جامعه مربوط است و بخشی دیگر از آن به نظام نظارت اجتماعی و ساختارهای مربوطه برمیگردد.
قدر مسلم آن است که همه ما مسالهانگیزی انضباط رانندگی و عواقب ناشی از آن را کاملاً درک میکنیم. داشتن آگاهی و شناخت نسبت به عوامل مهم و اثرگذار بر انضباط رانندگی میتواند راهکار مهمی جهت بهتر شدن و ارتقای وضعیت انضباط رانندگی در جامعه باشد.
این پژوهشگر جهاددانشگاهی یزد بر همین اساس در پژوهشی با عنوان «مهمترین عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر انضباط رانندگی» موضوعاتی مانند پایگاه اجتماعی - اقتصادی، داشتن صِرف اتومبیل یا اتومبیل شخصی، نوع و تعداد اتومبیل در منزل، مدت زمان اخذ گواهینامه و تعداد سالهای رانندگی و ابعاد و شاخصهای سبک زندگی در شهرهای اردکان و میبد را مورد ارزیابی قرار داده است.
در این پژوهش که اخیراً نیز در فصلنامه مطالعات پژوهشی راهور منتشر شده، از رویکرد کمی(تحقیق پیمایشی و از نوع مقطعی) استفاده شده است.
جامعه آماری این پژوهش شامل شهروندان 18 تا 64 ساله شهرهای اردکان و میبد که دارای خودرو شخصی و به عنوان شغل رانندگی یا شهروند عادی به فعالیت رانندگی مشغول بودند، انتخاب شدهاند.
حجم نمونه با استفاده از روش محاسبه فرمول کوکران بدست آمده و روش جمعآوری نمونه نیز به صورت نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای متناسب با حجم جمعیت بوده است لذا 49 درصد از حجم نمونه به شهر اردکان و 51 درصد حجم نمونه به شهر میبد تعلق یافته است.
پس از عملیات تحلیل دادهها، بررسی متغیرهای مستقل تحقیق نشان میدهد که بین متغیرهای جنسیت، سن، وضعیت تاهل، تعداد سالهای رانندگی، تعداد سالهای اخذ گواهینامه و همچنین ابعاد متغیر سبک زندگی(مصرف فرهنگی، دینداری، مولفههای مربوط به عشق و علاقه به رانندگی و تجربه مصرف الکل و سیگار) با متغیر انضباط رانندگی رابطه معنیداری وجود دارد.
یافتههای تحقیق موجود، بیانگر آن است که بین متغیر پایگاه اجتماعی– اقتصادی شهروندان با متغیر انضباط رانندگی آنها رابطه معنیداری وجود ندارد و همچنین بین متغیر نوع خودرو و داشتن خودروی شخصی با متغیر انضباط رانندگی رابطه معنیداری موجود نیست لذا فرضیاتی که به بررسی رابطه بین این متغیرها میپردازند، تائید نشد.
به عبارت دیگر تحقیق حاضر به این یافته مهم نائل شده است که «داشتن خودرو ارزان قیمت یا خودورهای گرانقیمت یا داشتن اتومیبل شخصی تاثیری بر انضباط رانندگی افراد ندارد» بنابراین این ادعای متداول و تصور عمومی که «افرادی که ماشینهای ارزان قیمت دارند تخلف میکنند و افرادی که خودروهای گران قیمت دارند خلاف نمیکنند» قابل قبول نیست و در واقع اقتدار قوانین، متوجه گروههای مختلف اجتماعی است و همانطور که افراد متخلف و غیرمنضبط در رانندگی در هر گروه اجتماعی یافت میشود، به همان ترتیب تعداد قابل توجهی از افراد قانون گرا و وظیفهشناس نیز با هر پایگاه اقتصادی– اجتماعی وجود دارند که خود را ملزم به رعایت قوانین و انضباط رانندگی میدانند.
از سوی دیگر، در نتایج حاصل از این تحقیق معلوم شد که مقیاس دینداری با انضباط رانندگی رابطه مثبتی دارد و از قدرت تبیینکنندگی بالایی در انضباط رانندگی در این دو شهر برخوردار است. با توجه به این که از نظر فرهنگی هر دو شهر اردکان و میبد، جزء شهرهای مذهبی محسوب میشوند میتوان ادعا کرد شهروندان از سبک زندگی اسلامی برخوردارند که قطعاً بر بروز و انتخاب رفتارهای مثبت و زندگی سالم آنان تاثیرگذار است و میتواند رفتارهای ناسالم آنها را محدود کند.
داشتن وجهه دینی و مذهبی و جامعه پذیری به شیوهی اسلامی، دست کم میتواند زمینهها و ظرفیتهای لازم برای سبک زندگی سالم و مثبت در بین شهروندان این دو شهر، به عنوان عاملانی که حق انتخاب انواع سبک زندگی را دارند، فراهم کند و قطعاً همین عاملِ تعیینکننده، اگر از ذهن و گفتار برون آید و به درون عمل و کردار راه یابد، در جلوگیری از تخلفات و رعایت انضباط رانندگی در این دو شهر نقش مهمی ایفاء و در نتیجه شهرهای کوچک و مذهبی مانند اردکان و میبد را از کلانشهرهای بزرگ، مستثنی و متمایز خواهد کرد.